نجوای قلب شکسته



درانتهای شب درگوشه متروکی ازشهر جوانی تنها وخسته .شکسته درزمان خیره درانسوی بی انتها . زیر لب زمزمه هایی دارد زمزمه هایی اگفته هایی غبار گرفته درذهن خسته زمزمه های شبانه همنوا با مرغ شباهنگ هرشب می اید کنار پنجره اندکی رازونیاز با ماه ازاو سراغ ماه خود میگیرد ماهی که سالهاست درزیر ابرهای سیاه گم شده ماه آسمان تحمل چشمهای سرشار از اشکهای بیصدا راندارد سربزیر وارام می گذرد از پنجره نگاه مرد خسته واو می ماندو اسمانی تیره وتار پرغبار ای ماه کجا میروی ای
تو رفتی رد پایت در دلم ماند شکوه خنده هایت در دلم ماند دلم را با سحر خوش کرده بودم غروب ماجرایت در دلم ماند شریک درد هایم بودی اما غم بی انتهایت در دلم ماند هزار و یک شبم چون باد بگذشت طنین قصه هایت در دلم ماند سپردی سر نوشتم را به پاییز بهار با صفایت در دلم ماند تو می گفتی که در دل ریشه داری ولی افسوس یادت در دلم ماند علی رغم سکوت ساده من سفر کردی صدایت در دلم ماند و حالا مثل یک رویای برفی تو رفتی رد پایت در دلم ماند.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

In the name of GOD وبلاگ شخصی احسان احسانی اطهر کارخانه قاليشويي مجاز ** هروي**(اصل) سئو Michelle مداحی کلام وحی به روزترین خبرنامه تخصصی آیتونزوان زهیر کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. سایت تخصصی راهدار